کاش میشد در این دو روز زندگی در این دو روز زندگی بی رنگ بود
مثل آب مثل خاک اما افسوس و صد افسوس
که این گونه نیست و زندگیمان هزار رنگ است
و دستانمان آلوده به رنگها...
هرگز نمی توانید کسی را مجبور به دوست داشتن خود بکنید زیرا عشق و علاقه دیگران نسبت به شما آیینه ای از
کردار و اخلاق خود شماست
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش
بدی
چه قدر سخته گل ارزوهات رو تو باغچه دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی واون وقت بگی گلم باغچه نو مبارک
بهترین ملاک برای شناخت میزان عشق دو نفر به یکدیگر این است که
تصویر پیر شدن آنها درکنار یکدیگر هر دو را خوشحال کند
خوشبختی یعنی قلبت را بگشایی و احساسات مهر آمیزت را بروز دهی .»
انسان سه راه دارد: راه اول از اندیشه میگذرد،این والاترین راه است. راه دوم از تقلید میگذرد، این آسانترین راه است. و راه سوم از تجربه میگذرد، این تلخترین راه است
دل آدمها مثل یک جزیره دور افتادست ،اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره میزاره مهم نیست مهم اون کسیه که هیچوقت جزیره را ترک نکند
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
یادمان باشد : که روز و روزگار خوش است و تنها دل من که دل نیست
اینگونه زندگی کنیم: ساده اما زیبا. مصمم اما بی خیال. متواضع اما سربلند. مهربان اما جدی. سبز اما بی ریا.
،
دلم گرفته ولی خموش می مانم.
زیرا کسی به فریاد دلم نخواهد اعتنایی کرد.
دلم گرفته ولی ناله نمی کنم.
زیرا به ناله کسی گوش نخواهد کرد.
دلم گرفته ولی ضجه نمی زنم.
زیرا به ضجه من کسی توجهی نخواهد کرد.
پس خموش می مانم و با سکوتم فریاد می زنم.فریادی از فرط دلتنگی و دلمردگی.
و دل خوشم که خدا فریادم را می شنود
ای خدا همه حرف خوب میزنند اما کی خوبه این وسط
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه
از دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایده ای نداره غصه خوردن واسه چی
واسه عشقای تو خالی ساده مردن واسه چی
نمیخوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمیخوام گناه بی عشقی بیفته گردنم
نمیخوام دربدر پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کباب، خالی پر افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من میخوام پیاده شم
همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل و با خودت نبین
نمیخوام دربدر پیچ و خم این جاده شم
مدل شکستنهای خودم... هق... هق... خفه در گلو... اشکهایم سرازیر و صدایم خفه... شکست و باز دلداری دادم... باز مدلِ خودم...
وقتی دلم میگیره... وقتی میشکنه... جلوی آینه که میایستم... گریه میکنم و بعد... دستهایی هست که نوازشم میکند... دستهایی هست که اشکهایم را پاک میکند... دستهایی که گونهام را نوازش میدهد... کسی هست که میگوید: آرام... آرام... طفلکِ من... یه روز مییاد سحر میشه...
نوشتم:محبت ،مهر، پاکی...
خواندند:شعار/
نوشتم:صداقت...
خواندند:دروغ/
نوشتم:هرآن چه که رنگ رنگ است...
خواندند:دورویی/
نوشتم:سکوت...
خواندند:فریاد/
نوشتم:فریاد...
خواندند:شورش/
نوشتم:احترام خارها حداقل به خاطرگل ها...
خواندند:خشونت/
نوشتم:بی کسی...
خواندند:افسردگی/
نوشتم:تنهایی...
خواندند:گوشه گیری/
نوشتم:نگاه آبیش...
خواندند:زیر سقف سیاه/
نوشتم:برخیز...
خواندند:قانون شکنی/
نوشتم:خدا...
خواندند:دین،مذهب/
نوشتنم:مولا علی...
خواندند:ابن ملجم/
نوشتم:اتحاد...
خواندند:ترس از تنها ماندن/
نوشتم:کودکی...
خواندند:ترس از بزرگ شدن،،وابستگی/
نوشتم:بزرگ شدن...
خواندند:عقده های کودکی/
نوشتم:خواستن که ماندن...
خواندند:گناه کار بودن و نخواستن که مردن/
نوشتم:مرگ...
خواندند:شکست/
نوشتم:غرور...
خواندند:خود خواهی،استکبار/
نوشتم:عشق...
خواندند:هوس/
نوشتم:..........
خواندند:!!!!!!!!!!/
دلکم.. شکوه نکن از بدیای سر نوشت
که چرا این همه خستگی رو پای تو نوشت
بالی که قشنگتره طعمه ی سنگ و تیر میشه !
همیشه نغمه ی خوش کنج قفس اسیر میشه
کسی دوس نداره غار غار کلاغو گوش بده
بازار خرید فروش اون همیشه راکده
دلکم... شکوه نکن بازار داغت رو بناز
واسه هر شکستگی ترانه ای تازه بساز
داری امتحانتو پس میدی ...پس برنده باش
اگه پرواز می کنی قشنگترین پرنده باش
نذار از چنگ قفس زخمی بمونه رودلت
یا که قطره قطره مرگو بچکونه رو دلت
اونی که دردو داده بهت یه روز میده دوا
دلکم ...داره محک می خوره صبرت با غما
دلم گرفته آسمون، نمی تونم گریه کنم
شکنجه می شم از خودم، نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها، رو سینه من اومده
آخ داره باورم می شه، خنده به مانیومده
دلم گرفته آسمون، از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی، یه عمر که دربه درم
حتی صدای نفسم، می گه که توی قفسم
من واسه آتیش زدنت، یه کوله بار شب بسم
دلم گرفته آسمون، یه کم من و حوصله کن
نگو که از این روزگار، یه خورده کمتر گله کن
من و به بازی می گیرن، عقربه های ساعتم
برگه تقویم می کنه، لحظه به لحظه لعنتم
آهای زمین، یه لحظه تو نفس نزن
نچرخ تا آروم بگیره، یه آدم شکسته تن
آهای زمین، یه لحظه تو نفس نزن