سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به مردم بیاموز و دانش دیگران را فراگیر، تا دانش خود را استوار کرده [امام حسن علیه السلام]

به نام او که هستی ام از اوست

مثل همیشه آخر حرفم را

و حرف آخرم را

با بغض می خورم

عمری است

لبخندهای لاغر خود را

در دل ذخیره می کنم:

" باشد برای روز مبادا"

اما در صفحه های تقویم

روزی به نام روز مبادا نیست




الهام ::: جمعه 86/1/24::: ساعت 5:21 عصر

 

با توام با تو خدا را بزنم یا نزنم

 

همه حرف دلم با تو همین است که دوست

 

چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم

 

عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

 

زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم

 

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما

 

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟

 

از ازل تا به ابد پرسش آدم اینست:

 

دست بر میوه حوا بزنم یا نزنم؟

 

به گناهی که تماشای گل روی تو بود

 

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم




الهام ::: پنج شنبه 85/12/10::: ساعت 11:35 عصر

خصوصیات مردها

چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

چرا مردها همیشه خوشحال هستند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند

چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند

شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
"کثیف" و " کثیف اما قابل پوشیدن"

شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند

آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند

نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند




الهام ::: سه شنبه 85/12/8::: ساعت 7:13 عصر

من خنده ام را به همه آموختم و قطرات اشک را از گو نه هایم باک کردم من سعادت را با خنده ام به همه نشان دادم اما هیچ کس ندید که من بیشتر از همه می گریم حتی در آن لحظات که صدای خنده ام همه را به خنده وا داشت همه را شاد کرد.

اما هیچ کس ندید که غمگین تر از همه من هستم دنیای بر خون دلم را بیش هیچ کس نگشودم و قطرات اشک را باک کردم در حالیکه آن چنان در دل می گریستم که اگر کسی گوش به گریه ام میداد هرگز گریستن را فراموش نمی کرد .هیچ کس نفهمید در بس این چهره شاد دل بر درد خود را در سینه ام بنهان کرده ام همه در حالیکه شادی را از من می آموختند از کنار دل بر دردم بی صدا و آرام گذشتند....




الهام ::: شنبه 85/11/7::: ساعت 10:49 عصر

شاید اشتباهه اماعاشقا دروغ می گن
ادمای مهربون و باوفا دروغ می گن

اونا که می گن که تا همیشه دیوونتونن
بذا بی پرده بگم که به شما دروغ می گن

اونا که میان به این بهونه ها که اومدن
از توی شهر قشنگ قصه ها دروغ می گن

اونا که فدات بشم تکیه کلامشون شده
به تمام اسمونا به خدا دروغ می گن

اونا که با قسم و ایه می خوان بهت بگن
تا قیامت نمی شن ازت جدا دروغ می گن

 




الهام ::: سه شنبه 85/10/26::: ساعت 6:51 عصر

 

خدایم آه ای خدایم
آه ای خدایم
صدایت میزنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیاست جایم
به جرم زندگی این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
مرا بگذار با این ماجرایم
نمی پرسم چرا این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
گلویم مانده از فریاد و فریاد
ندارد کز غم مرگ صدا را
به بغض در نفس پیچیده سوگند
به گل های به خون غلتیده سوگند
به مادر سوگوار جاودانه
که داغ نوجوانان دیده سوگند
خدایا حادثه در انتظار است
به هر سو باد وحشی درگذار است
به فکر قتل عام لاله ها باش
که خواب گل به گل کابوس خار است
خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت میزنم با گریه هایم
صدایت میزنم بشنو صدایم
الهی در شب فقرم بسوزان
ولی محتاج نامردان مگردان
عطا کن دست بخشش همتم را
خجل از روی محتاجان مگردان
الهی کیفرم را میپذیرم
که از تو ذات خود را پس بگیرم
کمک کن تا که با ناحق نسازم
برای عشق و آزادی بمیرم
خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت میزنم با گریه هایم
صدایت میزنم بشنو صدایم




الهام ::: سه شنبه 85/10/26::: ساعت 6:49 عصر

خدایم آه ای خدایم
آه ای خدایم
صدایت میزنم بشنو صدایم
شکنجه گاه این دنیاست جایم
به جرم زندگی این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
مرا بگذار با این ماجرایم
نمی پرسم چرا این شد سزایم
آه ای خدایم بشنو صدایم
گلویم مانده از فریاد و فریاد
ندارد کز غم مرگ صدا را
به بغض در نفس پیچیده سوگند
به گل های به خون غلتیده سوگند
به مادر سوگوار جاودانه
که داغ نوجوانان دیده سوگند
خدایا حادثه در انتظار است
به هر سو باد وحشی درگذار است
به فکر قتل عام لاله ها باش
که خواب گل به گل کابوس خار است
خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت میزنم با گریه هایم
صدایت میزنم بشنو صدایم
الهی در شب فقرم بسوزان
ولی محتاج نامردان مگردان
عطا کن دست بخشش همتم را
خجل از روی محتاجان مگردان
الهی کیفرم را میپذیرم
که از تو ذات خود را پس بگیرم
کمک کن تا که با ناحق نسازم
برای عشق و آزادی بمیرم
خدایم ای پناه لحظه هایم
صدایت میزنم با گریه هایم
صدایت میزنم بشنو صدایم

 




الهام ::: شنبه 85/10/9::: ساعت 8:54 صبح

سته ام از نوشتن،از عشق ...از نوشتن از این همه دروغ...
خسته ام از این کلمات کودکانه،از این دلخوشی های بچه گانه
خسته ام از این مستی و سردرگمی...خسته از جستجو کردن ، فراموش کردن هستی ام ...وجودم...خسته از بازی های بچه گانه از بازی با این همبازی های بچه تر از خودم...خسته از دویدن... برای رسیدن...برای رسیدن به هیچ!Upgrade your email with 1000
خسته ام از این اعتیاد قلبم به عشق...از اعتیاد چشمانم به اشک.
خسته از باور دروغی بنام عشق...خسته از این قمار ...از قمار دل...قماری که آخرش چه برنده باشی و چه بازنده...بازنده ای بیش نخواهی بود... قماری که در پایانش بجای مشتی اسکناس چکشی ردو بدل میشود که برنده با آن بر دل بازنده میکوبد... چکشی که فقط خرد میکند..و دست به دست منتقل میشود بازنده های قمار امروز شاید چکش به دستان قمار فردا باشند
خسته از جارو کردن خرده شیشه های دل...خسته از بریده شدن  Upgrade your email with 1000
دستم به دست این خرده شیشه های مقدس...خسته از مرهم گذاشتن بر این زخم های کهنه،خسته از شنیدن صدا در دل...که هر از گاه غریبه ای بر آن میکوبد...
خسته از نوشتن نام این رهگذران بر دیوار دلم با تیشهء عشق خسته از پاک کردن نام این رهگذران پس از رفتنشان ازاین سامان...خسته از کاروانسرا شدن دل و به زیر سوالرفتن عشق...

 خسته ام .. خستهء .. خسته




الهام ::: شنبه 85/9/18::: ساعت 5:22 عصر

. وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی حاضری دنیا رو بدی، فقط یه بار نگاش کنی به خاطرش داد بزنی، به خاطرش دروغ بگی رو همه چی خط بکشی، حتی رو برگ زندگی وقتی کسی تو قلبته، حاضری دنیا بد باشه فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی خیلی چیزا رو می شکنی، تا دل اونو نشکنی حاضری قلب تو باشه، پیش چشای او گرو فقط خدا نکرده اون یه وقت بهت نگه برو حاضری هر چی دوس نداشت، به خاطرش رها کنی حسابتو، حسابی از مردم شهر جدا کنی حاضری حرف قانونو، ساده بذاری زیر پات به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات وقتی بشینه به دلت، از همه دنیا می گذری تولد دوبارته، اسمشو وقتی می بری حاضری جونتو بدی، یه خار توی دستاش نره حتی یه ذره گرد و خاک تو معبد چشاش نره حاضری مسخرت کنن تمام آدمای شهر اما نبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر حاضری که هر جا بری به خاطرش گریه کنی بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی حاضری هر چی بشنوی، حتی اگه سرزنشه به خاطر اون کسی که خیلی برات با ارزشه حاضری هر روز سر اون با آدما دعوا کنی غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی حاضری هر کی جز اونو ساده فراموش بکنی پشت سرت هر چی می گن چیزی نگی، گوش بکنی وقتی کسی رو دوست داری، صاحب کلی ثروتی نذار که از دستت بره، این گنج خیلی قیمتی

 

 

تمام اهالی این حوالی گهگاه عاشق می شوند!

 اما شمار ِ آنهایی که عاشق می مانند از انگشتان ِ دستم بیشتر نیست!

 




الهام ::: سه شنبه 85/9/14::: ساعت 11:19 عصر

خدایا می خواهم ...

توان آن را داشته باشم که ادامه دهم

اگر زمانه بر وفق مراد نگشت از نو آغاز کنم

زیبایی را ببینم هنگامی که دیگران ناتوان از دیدن آنند

می خواهم...

امید رویایی نو داشته باشم و شکیبا

تا رویاهایم همچنان ادامه یابد...

و خردمند

آنگونه که به آینده چشم داشته باشم...




الهام ::: سه شنبه 85/9/14::: ساعت 7:12 عصر

<      1   2   3   4   5   >>   >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 31


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :68551
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<